
درودی دوباره، واج آرایی حرف د-_- خب همونطور که از عنوان فهمیدین امروز هوا یه حس ابری شدیدی داره و دقیقا منو یاد wheatering with you میندازه! او خدا چقدر من این انیمه رو دوست داشتم*^* درباره پست قبل بگم که همه عزیزان منو مورد پند خودشون قرار دادن و گفتن هرچی دوست داری بنویس؛ تشکر فراوان از شما، چشم! ولی خب نیاین از پرحرفیام گله کنینا:> آره خلاصه الان که پستو مینویسم ساعت 3 و 53 دیقه س احتمالا به امید خدا ساعت 8 پستش میکنم=| دیدین چیشد؟ چشم روهم گذاشتیم دو هفته و نصف چالش گذشت آری عمر آدمی درگذر است (بازم من دو خط ادبیات خوندمXD)
پ ن: معنی اسم جدید وب یعنی نجوای درون من=)) یاپ بسی دوستش^^ پ ن 2: و عکس پست پر از مشتقات پاییزی و مِنت کائدی طور احتمالا فقط خودم از چیزی گفتم سر در آوردمD: سو بگذریم! و سوال روز چهاردهم:
![]()
همــین حالا عــکسـی بـگیــر و دربــاره ی آن بنویــس.
بیــرون بـرو و از اولین چیزی که میبینـی عکســی بگیر.
اگر دیرتر برنامه ای داری، یادت باشد تا عکسی بگیری.
![]()
هِم؟! چه عجیب، چه باحال! از اونجایی که الان نمیتونم برم پایین پس وایمیسم تا یکم دیگه برم دم باغچه ی خشک و بی آب و علف آپارتمانیمون=/ آره دیگه هیچ جاذبه ای نیست که من بخوام روش حساب کنم، آره خلاصه
سوگویی من اومدم*--* اینم عکسی که گرفتمش!
امیدوارم از من توقع بیشتری نداشته باشین:/ چون نه عکاسیم تعریفی داره؛ نه وسط پاییز چیز درست حسابی ای تو باغچه اس! تازه هوا هم که ابری و بیانم سر آپلود کردنش پدرمو در آورد عاا چی راجبش بنویسم؟
ما تو حیاط ساختمونمون یه باغچه خیلی کوچولو داریم که درخت نارنج داره با چند تا گلای رنگی و سبزه دور و برش، ولی الان چون پاییزه گلای رنگیش همه پژمرده شدن و همین یدونه هم شانس من بود وگرنه واقعا نمیدونستم تو این وضعیت از چی عکس بگیرم.-. اما بنظرم میتونه عکس خاطره انگیزی باشه، حتما از این گل اگه تو زمستون آسیب نبینه بازم تو بهار واستون عکس خواهم گذاشت! و در نهایت مرسی از اسنپ چت^^
ایتگیماس=)

درباره این سایت